گزارشی از تمرین نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» به کارگردانی جلال تجنگی
نمایشی درباره تعارض های خانوادگی ، مذهبی و فرهنگی
ایران تئاتر -احمدرضا حجارزاده: محل تمرین چندان دور نیست؛ میدان فردوسی،کوچه ابیورد، ولی باران سیلآسای شبانه کار خودش را کرده و ترافیک سنگین مانع از آن میشود که به موقع در مکان تمرین نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» حاضر بشویم.
گروه نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی»، تازهترین اثر جلال تجنگی در مقام نویسنده و کارگردان، آخرین روزهای تمرین خود را پشت سر میگذارند تا از روز پنجشنبه ۲۰ آبانماه در تماشاخانه سنگلج، میزبان علاقهمندان به تماشای نمایشهای رئالیستی و اجتماعی باشند. تجنگی سه سال پیش نمایش «در همین نزدیکی» را در تئاترشهر روی صحنه برده بود.وقتی وارد سالن تمرین میشویم، بازیگران مشغول تمرین یکی از حساسترین صحنهها هستند.کارگردان، منشی صحنه و بازیگرانی که در این صحنه نقشی ندارند،کمی دورتر ایستادهاند به تماشا. بارش باران و صدای رعد و برق،کمترین مشکلی در تمرینها ایجاد نکرده و بازیگران با تمام انرژی و قوا، دیالوگها را ادا میکنند. علی نجفی، امین میری و مهران نائل در صحنه نمایشند. نجفی در نقش «علیرضا»، میری در نقش «فاروق» و مهران نائل در نقش «ابوبکر»، روی مبلهای کِرمیرنگی،که برای اجرای همین نمایش خریداری شدهاند، نشستهاند و دیالوگ میگویند.
علیرضا: استاد میدونین که بنده موافق رفتنِ ابوبکرجان نیستم.
فاروق: ابوبکر چیزی به شما گفته؟
علیرضا: همه ماجرارو با جزییاتش.
فاروق:کار خوبی نکرده.
علیرضا: من خودمرو تحمیل کردم به ابوبکر. قرار نبود الان اینجا باشم اما میخواستم هم خدمت شما برسم، هم در حضور جنابعالی ابوبکررو از تصمیمش منصرف کنم.
فاروق: ابوبکر خودش میدونه.
علیرضا: بله، میدونه، ولی مردده.
ابوبکر: میشه لطفن از طرف من صحبت نکنی علیرضاجان؟ من تردیدی ندارم استاد.
علیرضا: میگه استاد اما داره... اون دلخوشه توی اون تلویزیون حرفهایی زده میشه که راه برگشتی براش هست.
فاروق: خب هست.
علیرضا: یه کم خوشبینانه است. چی میخواد دربیاد از اون تلویزیون؟
فاروق: از تلویزیونایی که به اعتقادات اهل سنت هتاکی میکنند، چی درمیاد؟
علیرضا: شما فکر میکنید من از اونا خوشم میاد؟
فاروق: خوشت نمیاد اما تاثیرشرو داره.
علیرضا: بعید میدونم آقا.
فاروق: بعید ندون. اونا دارند مدام هتاکی میکنند به اعتقادات اهل سنت. فحش میدن به خلفا، به امالمومنین.
علیرضا: غلط اضافه میکنند آقا.
***
داستان امروزی درباره یک مساله فرهنگی و معرفتی
تمرین صحنهای که مشغول اجرای آن بودند، به پایان میرسد و جلال تجنگی ـ کارگردان ـ دقایقی به بازیگران استراحت میدهند اما پیش از اینکه آنها پراکنده بشوند، از بازیگران میخواهد تا در تمرینهای امروز، تعویض لباسهای بین صحنههای مختلف را هم انجام بدهند. از وقفه کوتاهی که در تمرینها پیش آمده، استفاده میکنیم و سراغ کارگردان میرویم تا حرفهای او را درباره روند تمرینها و شکلگیری نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» بشنویم.
تجنگی میگوید تا کنون حدود چهل جلسه از تمرینات آنها گذشته است. با اینحال، نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» نمایشی است که این کارگردان از دو سال پیش درصدد اجرای آن بوده است: «ایده تفاوتهای مذهبی و فرهنگی بین زوجین، ایدهای بود که دو سال درگیرش بودم اما به صورت جدی از ششماه پیش شروع به تحقیق روی آن کردم. فرآیند نوشتن متن حدود ۲۵ روز طول کشید، چون بخشی از آن مرتبط با تحقیقات درباره موضوع بود».
این کارگردان، موضوع نمایش را مرتبط با مسائل اجتماعی و امروزی میداند و میگوید چنین مسالهای جزو علاقهمندیهای اوست:«به نظرم با توجه به شرایط منطقهای که در آن زندگی میکنیم، درباره چنین مقولاتی باید بیشتر فکر بشود.گرچه تصور میکنم مباحثی از ایندست، بیشتر در سطح دانشگاهی و اخبار جنگ و درگیری است، یعنی یک مساله جاری و ساری بین همه یا افکار عمومی،که دربارهاش حرف بزنند و بدانند، نیست. عدم شناخت از تفاوتهای مذهبی، بیشتر یک مقوله فرهنگی و معرفتی است. ما کمتر سایر هموطنانی را که مذهب دیگری دارند، میشناسیم. حتی شاید هموطنان ادیان دیگر را بیشتر بشناسیم تا هموطنان خودمان».
از تجنگی درباره داستان نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» میپرسیم و پاسخ میشنویم:«نمایش در آپارتمانی حوالی میدان گمرک تهران اتفاق میافتد. زوجی که یکی اهل سنت است و دیگری شیعه، ازدواج کرده و با هم زندگی میکنند. این نوع ازدواج در مناطقی که هموطنان اهل سنت ما زندگی میکنند، ازدواج غریبی نیست. غیر از مسائلی که شاید به دلیل زمینه زیستی و مذهب متفاوت یش بیاید، برخی مسائلی هم در نمایش هست که شاید همهگیر باشند، مثل مشکلات اقتصادی یا تفاوتهای فرهنگی. نمایشنامه یک منبع تاریخی یا مستند خاص ندارد. با توجه به شخصیتی به نام فاروق، مقولاتی که درباره آن مطرح و بحث میشود، مقولاتی است که طی ۲۰۰سال اخیر در جهان اسلام خیلی در موردشان صحبت شده؛ حکومت، نحوه حکومت یا آنچه بهعنوان طیف فکری سلفیه میشناسیم یا نوع حکومتداری جهان اسلام و اتفاقهایی که در منطقه میافتد، یا چیزهایی که از ۳۰۰سال پیش اتفاق افتاده و در موردشان کلی کتاب نوشتهاند. این پیشزمینه ذهنی من در مقام نویسنده است که تلاش کردم از آن بهره ببرم. وگرنه اصل قصه، یک امر طبیعی و امروزی است».
تجنگی نمایش خود را اثری رئالیستی معرفی میکند و میگوید:«با توجه به اینکه در تماشاخانه سنگلج باید همراه نمایش دیگری دواجرایی برویم، فرم صحنه کمی جمعوجورتر شده تا جابهجایی دکور سریعتر اتفاق بیفتد».
از توضیحات کارگردان به بازیگران درباره رفتوآمدها به صحنه، متوجه میشویم در این نمایش از ویدیوپروجکشن استفاده میشود. تجنگی در اینباره میگوید:«صحنهای که فاروق، علیرضا را بابت نادانیاش درباره موضوع مورد بحث تحقیر میکند، علیرضا میرود مطالعه بکند تا از ماجرا آگاه بشود. با توجه به اشارهای که به «باب دیلن» در ابتدای نمایش میشود، باید بگویم «باب دیلن» کلیپی دارد که سکوت است و ترانه را نمیخواند، فقط کلمات را نشان میدهد. در این صحنه، ویدیوِ ما هم متاثر از کلیپ باب دیلن است».
جلال تجنگی برای نمایش خود گروه هدف تعیین نکرده و تاکید میکند:«مخاطب نمایش را عموم مردم تشکیل میدهند، چون بخش زیادی از اجرا، درباره زندگی یک زوج است که همه آدمها به نوعی درگیرش هستند. بخش دیگری هم در مورد مهاجرت و بحرانهای اقتصادی خانواده است. اینها مواردی است که همه میتوانند با آن ارتباط برقرار بکنند اما خوشحال میشوم دوستانی که کمتر بیننده تئاتر هستند، ولی این مقولات دغدغه آنهاست، به تماشای این نمایش بنشینند، چون به نظرم برای آنها جذابتر است».
***
امین میری: متن جسورانه و چندلایهبودن نقش فاروق برایم جذاب بود
با آنکه امین میری در نمایش «ابوبکرمحمدی، فاطمه محمدی» برای نخستینبار با جلال تجنگی همکاری میکند، از آشنایی و دوستی پرسابقهشان میگوید که باعث شده امروز کارگردان این نمایش او را برای بازی در نقش فاروق انتخاب بکند:«با آقای تجنگی سابقه دوستی دوازدهساله داریم؛ از سال۸۳ و جشنواره تئاتر دانشگاهی که آقای تجنگی دبیر اجرایی جشنواره بودند. من با نمایشی به نام «روحی» از زاهدان شرکت کرده بودم. ایشان در پروسه انتخاب بازیگر برای این نمایش، یاد من و بازیام در آن جشنواره افتاده بود و تماس گرفتند و به همکاری دعوتم کردند. نمایشنامه را که خواندم، نقش و متن را خیلی دوست داشتم. خوشحالم در کنار بازیگران حرفهای این نمایش از جمله آقای اتابک نادری، علی نجفی و خانم سرور عربپور بازی میکنم».
این بازیگر از نقش خود در نمایش چنین میگوید:«فاروق مردی اهل سنت است و در خواف معلم ابوبکر بوده. هم رویکرد مذهبی دارد و هم اندیشههای دانشگاهی اما اعتقادات خودش را دارد. نسبت به ابوبکر تفاوت دیدگاهی دارد، حرفهایی هم میزند که بخشی از واقعیتی است که بر جامعه اهل سنت ایران گذشته. از این نظر، نمایشنامه «ابوبکرمحمدی...» یکی از نمایشنامههای جسورانه است و چندلایهبودن نقش فاروق برایم خیلی جذاب بود».
میری درباره پروسه رسیدن به نقش و تعامل با کارگردان معتقد است:«طی سالها کار تئاتر، شیوهیی برای خودم پیدا کردهام که در وهله به متن رجوع بکنم، چون زیربنای اولیه برخورد با هر نمایش، متن است و پیشزمینه شخصیتپردازی را متن به ما میدهد. بعد نگاهی که کارگردان به متن و شخصیت دارد، مهم است. از تقابل آنچه متن میگوید، چیزی که کارگردان از بازیگر میخواهد و آنچه من از نمایشنامه و حرفهای کارگردان برداشت میکنم، میکوشم نقش را در خودم پرورش بدهم و از فاصلهای که با من دارد، کم بکنم. هیچوقت نگاه نمیکنم که کدام ویژگی کاراکتر به من نزدیک است و چه چیزی دور.کاراکتر را یک آدم جدا میدانم و اعتقاد دارم در بازیگری نیازی نیست ببینیم چه چیزهایی در نقش شبیه به بازیگر است».
***
اتابک نادری: در یک نمایشنامه شریف و اجتماعی بازی میکنم
اتابک نادری از چهرههای شناختهشده و معتبر عرصه بازیگری تئاتر و تلویزیون و همچنین مدیریت اجرایی تئاتر کشور در پستهای مختلف است. او هم برای نخستینبار در مقام بازیگر با جلال تجنگی همکاری میکند اما میگوید:«با آقای تجنگی سالهاست در حوزه اجرایی تئاتر همکار و آشنا هستم. ایشان از نویسندگان بامعلومات و خوشفکری هستند که میشناسم. در نمایشنامه «ابوبکر محمدی...»، تازگی و نگاهی نو دیدم. این متن، رویدادی درباره یک مساله اجتماعی است. بنابراین میتوانم بگویم متن، متن اجتماعی و شریفی است».
نادری درباره نقش خود میگوید:«من نقش افشار را بازی میکنم؛ یک تاجر موفق که در جریان نوسانات اقتصادی جامعه، آدم مطرحتری شده و فعالیت اقتصادی بالایی دارد. او مرتکب اشتباهی میشود که زندگی یک زوج جوان را تهدید میکند.کاراکتری که بازی میکنم، هرچند کوتاه، ولی شخصیتی قابلدسترس است. همه انسانها میتوانند لغزش داشته باشند، اشتباه بکنند و نادم بشوند یا سعی در رفع اشتباهشان بکنند. به خاطر ارادتی که به آقای تجنگی داشتم، هرچند نقش کوتاه بود اما آن را پذیرفتم، چون دوست داشتم در کنار این گروه صمیمی، دوستداشتنی و حرفهای کار بکنم».
اتابک نادری در این نمایش بازی راحت و روانی دارد و به نظر میرسد برای همین نقش کوتاه هم خیلی زحمت کشیده، چون وقتی نوبت به بازی او میرسد، بلافاصله حس لازم را در رفتار و گفتار خود، به درستی و کاملاً باورپذیر پیدا و اجرا میکند. این بازیگر توانای تئاتر در خصوص چگونگی رسیدن به نقش میگوید: «در تمام کارهایی که حضور پیدا میکنم، یا میگویم نیستم یا با تمام وجود هستم. نقش منفی، مثبت،کوتاه یا بلند برایم فرقی ندارد. سعی میکنم وظیفهام را در جایگاه بازیگر درست انجام بدهم و مقدمه چنین کاری اینست که نقش را در خودم ببینم، بسازم و برای خودم باورپذیر بشود. بعد به تماشاگر منتقل بکنم؛ چه مقابل دوربین، چه روی صحنه. تحلیلهای روانشناسی که آقای تجنگی در مورد این نمایش دادند و مصداقهایی که در جامعه خودمان داریم،کمک کرد ترسیم درستی از شخصیت افشار داشته باشم. این را که نقش خوب یا باورپذیر شده یا نه، باید در مواجهه مخاطب با نمایش ببینیم، ولی از هیچ تلاشی نه تنها در بازی خودم،که در همکاری با گروه بازیگران دیگر نمایش مضایقه نمیکنم و سعی دارم نقطهنظرات و بدهبستانهای تجربی با هم داشته باشیم، چون معتقدم کار تئاتر، یک کار گروهی است و اگر کار گروه خوب باشد، همه بازیهای دیده میشود. آقای تجنگی به عنوان یک لیدر و هماهنگکننده بازیها، اندازهها، حضورها و حرکتها را به درستی مشخص کردهاند».
نادری معتقد است:«به نظرم بازی در نمایش «ابوبکر محمدی...» تجربه شیرینی خواهد بود، چون در تئاتر به این موضوع بها نداده بودیم، یا خیلی کم به آن پرداخته شده. این برمیگردد به دغدغه آقای تجنگی که نوشتههایشان معمولاً درباره جوانان است. مثل نمایش قبلی ایشان درباره چند جوان تحصیلکرده دانشگاه شریف که معضلات اقتصادی سایه سنگینش را در زندگی اجتماعی و عشقها بر سر آنها انداخته بود».
***
علی نجفی: همیشه برای کشف نقشهایم جستوجو میکنم
علی نجفی بازیگر مستعد اما کمکاری است. او در نمایش قبلی جلال تجنگی با عنوان «در همین نزدیکی» نیز با این کارگردان همکاری کرده بود. نجفی از دلیل همکاری دوبارهاش با تجنگی چنین میگوید: «کارکردن با آقای تجنگی را خیلی دوست دارم، چون متنهایی را کار میکند که دغدغه اجتماعی روز است. نمایشنامه «در همین نزدیکی»،که سه سال پیش اجرا کردیم، امروز بحث روز شده، یعنی ما زودتر پیشبینی کرده بودیم. نمایش «ابوبکر محمدی...» هم همینطور است. سالهاست اجتماع مسلمان ایران با آن درگیر است.گرچه نوع تئاتری که خودم میپسندم، تئاتر رئال نیست اما کار با آقای تجنگی را خیلی دوست دارم، چون کارگردان دغدغهمندی است و این خیلی اهمیت دارد».
این بازیگر در نمایش نقش علیرضا را بازی میکند:«علیرضا جوانی شیعه است که یک دوست سنی دارد و با او احساس نزدیکی میکند. اتفاقی برای دوستش میافتد و میخواهد به دوستش کمک بکند اما حس میکند در این شرایط میتواند هم به خواستههای خودش برسد و هم به دوستش کمک بکند».
نجفی در رابطه با ویژگیهای این نقش اعتقاد دارد:«فکر میکنم من و همه آدمها، خاکستری زندگی میکنیم، یعنی خوب و بدیهای خودمان را داریم. هر نقشی یک جستوجو است. همهچیز در درون آدمهاست. باید آن را پیدا و روی آن کار کنیم تا شکل بگیرد. هرچند نقش علیرضا کمی طناز و خوشمزه است اما بیرون از نقش به من میگویند تو چقدر آدم جدی و اخمویی هستی! خب من برای رسیدن به این حس و حالت، جستوجو کردم تا آن طنازی نقش را پیدا بکنم».
گفتنی است نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» از ۲۰ آبانماه در تماشاخانه سنگلج روی صحنه میرود. مهران نائل، اتابک نادری، علی نجفی، سرور عربپور و امین میری بازیگران این نمایش هستند و دیگر عوامل عبارتند از: سینا ییلاقبیگی (طراح صحنه و لباس)، میلاد حاجیزاده (دستیار کارگردان و برنامهریز)، مصطفی قاهری (ویدیو و ساخت تیزر)، عباس شاهمحمدزاده (مدیر اجرایی)، مهسا کوچک (منشی صحنه)، محمدحسین درباغی، پریسا علیپور و هادی پدرام (مدیران صحنه)، وحید لک (مشاور تبلیغات و رسانه)، زهرا شایانفر (مدیر روابطعمومی).