نقد نمایش« بنگاه تئاترال» به کارگردانی« هادی مرزبان »
روحوضی خیلی مدرن (روزنامه شرق-19 تیرماه)

اجرای مدرن و متفاوتی که «هادی مرزبان»، کارگردان تئاتر، از نمایش سنتی و روحوضی «بنگاه تئاترال» به نویسندگی «علی نصیریان» روی صحنه سنگلج برده، هم بهغایت تازه است، هم بهغایت کمیک و بامزه. آنچه بعد از ٤٣ سال از اجرای نخستین این نمایش، در سال ٩٦ روی صحنه میبینیم، یک خوانش به روز شده و منطبق با شرایط امروز ایران و مصائب آن در دو پرده است. پرده اول اجرایی متفاوت و نو از ایران قدیم به روایت روحوضی ایرانی، پرده دوم اجرایی مدرنتر از ایران امروز به روایت پهلوان کچلی که از ایران قدیم آمده و رَپِرهای (rapper) جوان ایرانی را نگاه میکند.
با اینکه ایده و بستر نمایش، از متنی سنتی و هنری قدیمی که دیگر مد نیست، Old Fashion، وام گرفته شده؛ اما بهواقع هادی مرزبان از این بستر قدیمی و دِمُده برای بیانی مدرن و اجرایی خلاقانه از فکر و ایده خود استفاده کرده و با کمک بازیگران تأثیرگذاری مانند ایرج راد، داوود فتحعلیبیگی، محمود بصیری، سعید امیرسلیمانی، میرطاهر مظلومی و فرزانه کابلی خیلی خوب توانسته به اجرایی که در ذهن پرورده، روی صحنه دست یابد.
به این معنی که ایده تئاتر سنتی بنگاه تئاترال به خدمت هدفی درآمده که کارگردان کوشیده با اجرایی نو و دیگرگونه، نمایش دهد و توفیق یابد در لفافه این متن، حرفهایی بزند که با اینکه بودار است؛ اما بهدلیل پیچیدهشدن در زرورق جذابی از ژانر کمدی، خیلی توی ذوق نمیزند و دل مخاطب در لحظه تماشا نمیگیرد؛ اما قصه زمانی شروع میشود که تو تماشاخانه را ترک میکنی و حس میکنی چیزی در انتهای قلبت و در پس ذهنت، گیره شده و امانت را بریده است. با اینکه در زمان اجرای نمایش بسیار خندیدی و به تکتک اسلنگها (Slang) و تکیهکلامهای خلاقانهای که از متن وامگرفتهشده قهقهه زدی؛ اما وقتی از سالن اجرا خارج میشوی و سنگلج را با آن پیشینه عظیم تاریخی ترک میکنی، میبینی در کنج ذهنت، چیزی هست که تو را درگیر کرده و آرامت نمیگذارد و به نظرم نقطه قوت نمایش و سبک اجرای مرزبان، در همین نکته است.
همین که سالن را ترک میکنی و قهقههها را روی صندلیها جا میگذاری و فکرت را رها نمیبینی، این یعنی بنگاه تئاترال ٤٣ سال پس از نگاشت و اجرای متن اولیه، هنوز متنی زنده است و حرفی برای گفتن و درگیرکردن دارد.
آنچه اجرای دوم بنگاه تئاترال به کارگردانی هادی مرزبان را متفاوت میکند، شیوه اجرای مدرن از نمایشی سنتی و روحوضی است و در باب بازیها و اجراها ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
خلاقیت در پردازش متن و بهروزرسانی تمام تکیهکلامها و نیازهای کلامی مخاطب، در جایجای متن به چشم میآید و شیوه متفاوت اجرا، نشان میدهد متن ٤٣ساله علی نصیریان، پیر نیست و حرفهای جوان و تازهای برای گفتن دارد و هنوز دود از کنده نمایشهای سنتی و قدیمی ایران بلند میشود. مرزبان درباره تسلط علی نصیریان به این متن، به ایرانتئاتر گفته است: «نوع پرداخت من در این اجرا نسبت به اجرایی که قبل از انقلاب شده کاملا متفاوت است و من برای برقراری ارتباط عمیقتر با مخاطب، دیالوگها و حرفهای خصوصی را وارد نمایش کردم که این نمایش، صرفا اجرای نمایش تختحوضی نباشد». با استناد به این حرف مرزبان، باید گفت بنگاه تئاترال سال ٩٦ همانطور از آب درآمده که کارگردان در ذهن پرورده است. زنپوشهای حاضر در اجرای گروه حرکت بهویژه بازی مؤثر «میرطاهر مظلومی» با آن طنازیها و عشوهها در تضاد و انتقاد از زنان جامعه امروز ایران، آینه تمامقدی از همه روزمرگیها و شبمرگیهایی است که مردم امروز ایران با آن درگیرند.
اوج تأثیرگذاری و خلاقیت اجرای نمایش را در بازی بازیگران نامآشنا و خوشنامی نظیر «ایرج راد»، «داوود فتحعلیبیگی»، «سعید امیرسلیمانی»، «فرزانه کابلی» و بازیگران جوان خوشآتیه نظیر «امین زندگانی» میبینیم.
ایرج راد، در نقش پهلوان کچل، تکیهکلام تعیینکننده «تهمتیست...» که در جایجای نمایش به خدمت اجرا درآمده و خلأها را پر کرده، در حریری از بازی و بیان و چهره مؤثرش پیچیده و بسیار نیک و بهجا موفق شده در کنار پارتنر سیاهش- با بازی علی فتحعلی- آینه زنگارگرفتهای از بیماریهای بدنه اجتماعی ایران امروز را برای مخاطب روایت کند.
سرعت در اجراها و بازیها، عامل موفق و تعیینکننده دیگری از این اجراست. با اینکه متن سنتی و روحوضی است و با موسیقی سنتی روحوضی ایرانی و ملودی قر و کمر همراه است؛ اما مدیریت بازیها و نبود هیچ وقفه و ثانیه اضافی مردهای در فواصل میان بازیها، هم بر سرعت اجرای نمایش کمک کرده و هم بازی تکتک عوامل را به هم چسبانده و مثل یک مونتاژ دقیق و پرسرعت تصویری، میزانسن به میزانسن پیش رفته و پیوستگی زمان و فضای نمایش را حفظ کرده است.
شکستن زمان به روایت تئاتر، از دیگر نقاط قوت این نمایش است. استفاده از دو پرده روایی و پرش به پرده دوم که روایتی از ایران امروز است، در تلفیق با فضای سنتی روحوضی ایران قدیم به روایت سیاهبازی، همه به خدمت بیان اهداف گروه و کارگردان درآمده است. بهویژه باید گفت مرزبان با وفاداری همیشگی به هنر همسرش «فرزانه کابلی» و استفاده از طراحی حرکات خلاقانه رقص حرفهای و ممیزیشده او در جایجای نمایشش، هدف والایش را در زرورقی از مدرنیته آرتیستیک پیچیده و به مخاطب تعارف کرده و رسالت هنری خود را به انجام رسانده است.